برخی از مهمترین تفاسیر قرآن
در شیوه کار اغلب مفسران و دیدگاه های آنها و نتیجه تلاش تفسیری آنها ـ توجه به نوع گرایش های شان ـ تفاوت هایی گاه اندک و گاه بسیار ژرف و اساسی، دیده می شود که آگاهی اجمالی از آنها، خوانندگان این مجموعه را در مراجعه به تفاسیر یاری می رساند.
تفاسیر معروف و روش های آنها
از همان سده های اول، دو روش موضوعی و ترتیبی در تفسیر قرآن شکل گرفت. در تفسیر موضوعی تنها به جنبه هایی از تفسیر، مانند فقه یا لغت پرداخته شد و رفته رفته تکامل یافت و امروزه، تفسیرهای موضوعی وسیعی که به موضوع های متنوع پرداخته اند پدید آمده است; مانند: تفسیر موضوعی قرآن مجید، نوشته آیه اللّه جوادی آملی، در ده مجلد; منشور جاوید، نوشته آیه اللّه سبحانی در چهارده مجلد; پیام قرآن، نوشته آیه اللّه مکارم شیرازی و همکاران، در ده مجلد و ... .تفسیر ترتیبی نیز از همان ابتدا و در کنار تفسیر موضوعی به دو گونه شکل گرفت: تفسیر نقلی و تفسیر اجتهادی.
تفسیر نقلی:
در این روش تفسیری، مفسّر، آیات را به ترتیب و منظم، بر اساس آیات و روایات و اقوال پیشینیان تفسیر می کند. این روش، خود گونه های مختلفی دارد. نوعی از آن که بیشتر مربوط به دوران اولیه است، به صورت منظم و ناپیوسته می باشد. برخی نیز محدود به برخی منابع تفسیر نقلی و یک بعدی است; مانند تفسیرهای روایی: الدر المنثور، البرهان و نورالثقلین.مهم ترین تفسیرهای روش نقلی عبارتند از:
1. تفسیر مجاهد، به روایت ابن ابی نجیح (21 ـ 102 هـ );
2. تفسیر سُدّی کبیر (م 128);
3. تفسیر کلبی (م 146);
4. تفسیر ابوحمزه ثُمالی (م 148);
5 . تفسیر ابن ابی جُریح (م 150);
6 . تفسیر مقاتل بن سلیمان (م 150);
7. تفسیر ابوالجارود (م سال های 150 ـ 160)
8 . تفسیر عبدالرزاق صنعانی (م 211)
9. جامع البیان طبری (قرن سوم)
10. تفسیر عیاشی (م 320)
11. تفسیر ابن ابی حاتم رازی (240 ـ 327 هـ )
12. تفسیر قمی (علی بن ابراهیم) (م 329)
13. تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان) (م 427)
14. تفسیر ابن عطیّه (المحرر الوجیز) (م 481)
15. تفسیر بغوی (معالم التنزیل) (م 510)
16. تفسیر خازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل) (م 725)
17. تفسیر ابن کثیر (م 744)
18. تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان) (م 876)
19. الدرالمنثور، سیوطی (م 911)
20. منهج الصادقین، ملا فتح اللّه کاشانی (م 988)
21. تفسیر صافی، ملا محسن فیض کاشانی (م 1091)
22. تفسیر الاصبغی، فیض
23. تفسیر المصفّی، فیض
24. تفسیر بحرانی (البرهان) (م 1107)
25. تفسیر نورالثقلین، عروسی حویزی (م 1112)
26. تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، میرزا مشهدی (م 1125)
27. تفسیر کبیر شبّر (صفوه التفاسیر) (م 1242) و نیز تفسیر وسیط وجیز از همو.
28. تفسیر برغانی (بحر العرفان) ملا صالح قزوینی حائری (م حدود 1370)[1]
تفسیر اجتهادی:
تفسیر اجتهادی بیشتر بر روایت و عقل استوار است تا روایت و نقل. معیار سنجش و بررسی در آن، اندیشه و تدبّر است و به طور مطلق بر آثار و اخبار نقل شده اعتماد نمی شود. اجتهاد در تفسیر، پدیده ای است که در عصر تابعان به وجود آمد; چرا که در آن زمان، باب اجتهاد و اظهار نظر در تفسیر گشوده شد و نقد و بررسی در آثار و اخبار منقول رواج یافت و با گذشت زمان، دایره آن گسترده تر شد و با تنوع و چندگونگی علوم و معارف در جوامع اسلامی رو به گسترش نهاد.تفسیر اجتهادی خود، به دو نوع کلی مجاز و غیر مجاز تقسیم می شود: تفسیر اجتهادی غیر مجاز که "تفسیر به رأی" گفته می شود، در روایات از آن به شدت نهی شده است ـ که در جای خود بدان خواهیم پرداخت ـ . نوع مجاز آن، خود گرایش های گوناگونی دارد و این برخاسته از تنوع و گوناگونی استعدادها و توانایی های علمی و ادبی و دستاوردها و آموخته های مفسران از علوم و معارف است، زیرا هر دانشمندی تخصص علمی خود را وسیله فهم قرآن قرار می دهد و از زاویه دانشی که در آن تبحّر دارد، به قرآن می نگرد; از این رو می توانیم تفاسیر را به انواع گوناگونی تقسیم کنیم: ادبی و لغوی، کلامی، فلسفی، عرفانی، اجتماعی، علمی یا جامع دو یا چند جنبه از موارد یاد شده (ویژگی بیشتر تفاسیر); البته این بدان معنا نیست که شخص ادیب در تفسیرش تنها به ادب و لغت توجه داشته و یا فقیه، صرفاً به فقه القرآن عنایت نموده است و یا متکلم، فیلسوف و عارف در تفاسیر خود فقط به علوم تخصصی خود پرداخته اند، بلکه منظور این است که در تفاسیر آنان، صبغه ادبی غلبه دارد و تفاسیر فقها بیشتر رنگ فقهی دارد و ... هر چند تفاسیر آنها فاقد مطالب دیگر تفاسیر نیست.
اکنون به بیان نمونه هایی از مهم ترین گرایش های یاد شده بسنده کرده، خواننده گرامی را به کتاب های مبسوطی که به طور تخصصی و به تفصیل به معرفی گرایش ها و تفسیرها پرداخته اند، ارجاع می دهیم.
تفسیر فقهی:
تفاسیر فقهی تفاسیری اند که تنها به تفسیر آیات مرتبط با احکام شرعی (تکلیفی یا وضعی) متعلق به عَمل مکلّفان می پردازد و به همین جهت، جزو تفاسیر موضوعی به شمار می آید و به بخشی از آیات قرآن می پردازد (یادآور می شویم که هر چند تفسیر فقهی، موضوعی است، ولی روش آن اجتهادی می باشد).عدد آیات مرتبط با فقه، بر اساس قول مشهور، پانصد آیه است; ولی اگر با توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی که گذشتگان به آن توجه نکرده و متأخران بدان عنایت ورزیده اند، به قرآن بنگریم، تعداد آیات احکام، افزایش می یابد و به بیش از دو هزار آیه می رسد.[2]
مهم ترین تفسیرهای فقهی:
1. احکام القرآن جصّاص (م 370);2. احکام القرآن منسوب به شافعی (م 204);
3. احکام القران راوندی (فقه القرآن) (م 573);
4. احکام القرآن سیوری (کنز العرفان فی فقه القرآن) (م 726);
5 . زبده البیان فی احکام القرآن، مقدس اردبیلی (م 993);
6 . مسائل الافهام الی آیات الاحکام، جواد کاظمی (قرن یازدهم);
7. قلائد الدرر فی بیان آیات الاحکام بالاثر، احمد بن اسماعیل بن عبد النبی جزایری (م 1151).[3]
ب) تفسیر جامع:
تفسیر جامع از قدیمی ترین انواع تفسیر است و به جوانب مختلف تفسیر از نظر: لغت، ادب، فقه و کلام، متناسب با علوم متداول همان عصر پرداخته است. مهم ترین تفاسیر جامع عبارتند از:1. التبیان فی تفسیر القرآن، ابوجعفر طوسی (م 460);
2. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، امین الاسلام ـ ابوعلی ـ فضل بن حسن طبرسی (م 548);
3. تفسیر ماوردی (النکت و العیون) (م 450);
4. رَوْض الجنان و رُوح الجنان، ابوالفتوح رازی (م 552);
5 . تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، فخر رازی، معروف به ابن خطیب (م 606);
6 . (الجامع لاحکام القرآن) قرطبی (م 671);
7. تفسیر بیضاوی (م 685) (انوار التنزیل و اسرار التأویل);
8 . تفسیر نسفی (م 701) (مدارک التنزیل و حقائق التأویل);
9. روح المعانی، محمود آلوسی (م 1270);
10. آلاء الرحمان فی تفسیر القرآن، محمد جواد بلاغی (م 1352);[4]
ج) تفسیر ادبی:
در تفسیر ادبی، بیش تر به جنبه های ادبی (لغت، بلاغت، نحو و ...) پرداخته شده است. نمونه هایی از این نوع تفسیر، عبارت است از:
1. تفسیر کشاف، جاراللّه زمخشری (م 538);
2. تفسیر جوامع الجامع (برگرفته از: کشاف)، امین الاسلام، فضل بن حسن طبرسی;
3. البحر المحیط، ابوحیان اندلسی غرناطی (م 745);
4. معانی الفرّاء، ابوزکریا یحیی بن زیاد فرّاء (م 207);
5 . مجاز القرآن، ابوعبیده تیمی بصری (م 210);
6 . اعراب القرآن زجاج (م 316);[5]
د) تفسیر عرفانی:
تفسیر عرفانی بر اساس تعلیمات عرفانی و ذوقی و اسرار و مبانی سیر و سلوکی خاصی است که از طریق کشف و شهود به دست می آید و به صورت بیان و توضیح بطون عمیق آیات و هم چنین معانی امثال، کنایات و اشارات قرآن تلقّی می گردد.[6]برخی از تفسیرهای عرفانی عبارتند از:
1. تفسیر تستری (روش صوفیانه) (م 283);
2. تفسیر سُلَمی (م 412) (حقائق التفسیر);
3. لطائف الاشارات قشیری (م 465);
4. کشف الاسرار و عدّه الابرار (تفسیر میبدی) خواجه عبداللّه انصاری (م 481) و تکمیل ابوالفضل رشیدالدین میبدی (قرن ششم);
5 . تفسیر ابن عربی (م 638);
6 . تفسیر کاشفی (مواهب علیّه) اثر کمال الدین حسین واعظ کاشفی سبزواری (م 910);
7. تفسیر حکیم صدرالمتألهین شیرازی (م 1050).[7]
هـ ) تفسیر عصری (روزآمد):
تفسیر عصری، شیوه ای نو در ارائه مباحث جهان بینی و اعتقادی و احکام است که مفسّر با توجه به آگاهی هایی که کسب کرده و نیازهایی که در عصر خود درک نموده، پیام قرآن را شرح می دهد.[8]تفسیر عصری، ضابطه مند است و گاه برخی از مفسران در تفاسیر عصری خود، راه افراط را پیموده، از مسیر حق دور شده اند.[9]
برخی از تفاسیر عصری عبارتند از:
1. کشف الاسرار النورانیه ... ، محمد احمد اسکندرانی (قرن سیزدهم);
2. طبائع الاستبداد و مصارع الاستعباد، عبدالرحمن کواکبی (سید فراتی) (م 1320);
3. الالهیات و الاسلام، سید هبه الدین شهرستانی (م 1386);
4. کتاب های متعددی با عنوان الطب و القرآن;
5 . الجواهر فی تفسیر القرآن (در 25 جلد و 1 جلد پیوست) شیخ طنطاوی جوهری (م 1358);
6 . تفسیر فرید (4 جلد)، محمد عبدالمنعم الجمال;
در این باره، کتاب های بسیاری نوشته شده است که به ذکر همین چند نمونه، بسنده می کنیم.[10]
و) تفسیر اجتماعی:
در این مورد، با تفصیل بیشتری سخن خواهیم گفت.نمونه های تفسیر اجتماعی:
1. المنار (تفسیر القرآن العظیم) (ناتمام در 12 جلد)، انشای شیخ محمد عبده (م 1323) وتحریر سید رشید رضا (م 1354);
2. تفسیر قاسمی (محاسن التأویل) (م 1332);
3. تفسیر مراغی (م 1371);
4. فی ظلال القرآن، سید بن قطب شاذلی (م 1386);
5 . المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی (م 1402);
6 . الفرقان فی تفسیر القرآن، شیخ محمد صادقی تهرانی (متولد 1307ش);
7. من هدی القرآن، سید محمد تقی مدرسی;
8 . من وحی القرآن، سید محمد حسین فضل اللّه;
9. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران;
10. الکاشف، شیخ محمد جواد مغنیه (م 1400);
11. مخزن العرفان، بانو امین (م 1403);
12. پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی (م 1358).[11]
منظور از آیات اجتماعی قرآن کریم چیست؟ آیا مجموعه ای در این باره گردآوری شده است؟
پیش از پرداختن به آیات اجتماعی، لازم است ابتدا مفهوم "علوم اجتماعی" روشن شود تا از رهگذر آن بتوانیم حوزه آیات اجتماعی را به درستی شناخته و آیات آن را پی بگیریم.
اصطلاح "علوم اجتماعی" در معانی گوناگونی به کار رفته است: گاه به معنای مترادف با "علوم انسانی" (تاریخ، اقتصاد، روان شناسی و حقوق) گرفته می شود و گاه آن را تنها بر بخشی از علوم انسانی که ناظر به امور و شئون اجتماعی انسان است، تطبیق می کنند و گاه معنا را تنگ تر کرده، تنها به علوم انسانی که ناظر به امور و شئون اجتماعی بوده، جنبه توصیفی داشته باشد (و نه دستوری) اطلاق می کنند (علم توصیفی در پی کشف تکوینیات و واقعیت های زندگی اجتماعی انسان است و علم دستوری یا هنجاری و یا ارزشی، بیان کننده تشریفات و ارزش های زندگی اجتماعی انسان است).[12]
بنابراین، با توجه به هر یک از تعریف های یاد شده، بخشی از آیات قرآن را می توان مورد مطالعه قرار داد; ولی از آن جا که همه آیات قرآن، گاه به جنبه های گوناگونی اشاره دارد و هر مفسّری در حوزه فکری و تفسیری خود، به گوشه هایی از آن می پردازد، نمی توان آیات را در یک تقسیم بندی کلی به اجتماعی و غیر آن تقسیم کرد; مگر آن که جداسازی آیات اجتماعی تنها به ملاحظه جهت های اجتماعی آنها باشد; به عبارت دیگر، یک آیه می تواند هم در گروه آیات اجتماعی قرار گیرد و هم در گروه آیات مربوط به احکام فردی.
آیات اجتماعی با توجه به معانی وسیع آن، بسیار متنوع و فراوان است و شاید بتوان بیشترین آیات قرآن را در این حوزه مطرح کرد; مانند احکام پیروی از ولی امر، قصاص، دفاع، خمس و زکات، نمازهای مسجد و جماعت، حج، معاملات، چگونگی معاشرت با دیگران، احکام زناشویی و ... .
آیات اجتماعی متناسب با شاخه ها و عناصر علوم اجتماعی، در زیر مجموعه هایی مستقل جای می گیرند; برای مثال، آیات اقتصادی، نظامی، سیاسی، فرهنگی، تربیتی و ... هر یک در مجموعه هایی مستقل بحث می شوند.
درباره آیات اجتماعی، تفسیرها و تک نگاری های فراوانی ارائه شده است; حتی درباره برخی از شاخه های علوم اجتماعی، فرهنگ هایی مستقل تدوین گردیده; مانند: الکشاف الاقتصادی لآیات القرآن الکریم اثر محیی الدین عطیّه.[13]
پینوشتها:
[1] ر.ک: محمد هادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج 2، ص 17 ـ 223.
[2] همان، ج 2، ص 228.
[3] همان، ص 228 ـ 245.
[4] ر.ک: همان، ص 245 ـ 304.
[5] ر.ک: همان، ص 308 ـ 332.
[6] بهاءالدین خرّمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 649 ، (مقاله سید محمد علی ایازی) / درباره پایه درستی عرفانی و مبانی آن ر.ک: محمد هادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج 2، ص 333 ـ 382.
[7] ر.ک: تفسیر و مفسران، همان، ص 333 ـ 445.
[8] خرمشاهی، همان، ص 642 .
[9] برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر و مفسران، ج 2، ص 459 ـ 468.
[10] ر.ک: همان، ج 2، ص 459 ـ 480.
[11] ر.ک: همان، ص 481 ـ 508 / برای آگاهی بیشتر از روش ها و گرایش های یاد شده و نیز گرایش های دیگری که به علت ضیق مجال بدان ها اشاره نشد. ر.ک: محمد هادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج 2; عباسعلی عمید زنجانی، مبانی روش های تفسیر قرآن; سید محمد علی ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، روش و گرایش های یاد شده بر اساس فهرست ارائه شده از سوی استاد معرفت است و برخی کارشناسان دیگر، روش های دیگری ارائه کرده اند که به دلیل ضیق مجال از بازگویی آنها معذوریم. آقای علی اکبر بابایی در مقدمه جلد اول مکاتب تفسیری ـ که به حق کتابی گران سنگ و ارزشمند است ـ به برخی اصطلاحات مفسران و دانشمندان علوم قرآنی در این خصوص و نیز روش ها و گرایش ها و تقسیم بندی های تفاسیر اشاره کرده است که برای مزید آگاهی می توان بدان جا مراجعه کرد. هم چنین ر.ک: تفسیر و مفسران، ج 2; سید محمد علی ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم; عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روش های تفسیر قرآن.
[12] برای آگاهی بیشتر ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه امام خمینی، ص 16 و 17.
[13] برخی از منابع آیات اجتماعی عبارت است از: محمد تقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن; محمد تقی مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن; اسلام و جامعه (چهار مجلد)، جمعی از نویسندگان; احمد شبلی، زندگی اجتماعی از دیدگاه اسلام، ترجمه سید محمود اسد اللهی; محمد غزالی، نقش قرآن در جهان معاصر، ترجمه محمد صدیق خالق پناه; محمد اسفندیاری، بعد اجتماعی اسلام و ... .
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}